رويكرد استراتژيك به مديريت پروژه، نگرش جديدي است كه در دهه اخير، بيش از پيش، مورد توجه اندیشمندان کسب وکار قرار گرفته است. داشتن رویکرد استراتژیک در حوزه پروژه های فناوری اطلاعات، مدیران را ملزم می سازد تا در گام نخست مدیریت پروژه ها، به انتخاب استراتژی مناسب با درنظر گ چکیده کامل
رويكرد استراتژيك به مديريت پروژه، نگرش جديدي است كه در دهه اخير، بيش از پيش، مورد توجه اندیشمندان کسب وکار قرار گرفته است. داشتن رویکرد استراتژیک در حوزه پروژه های فناوری اطلاعات، مدیران را ملزم می سازد تا در گام نخست مدیریت پروژه ها، به انتخاب استراتژی مناسب با درنظر گرفتن عوامل متعدد تأثیرگذار بر انتخاب استراتژی مبادرت ورزند. رویکردهای منطقی و تطبیقی دو استراتژی غالب در مدیریت پروژه می باشند که هریک ابزارها، منابع و رویه های متفاوتی را می طلبند. علیرغم افزایش سرمایه گذاری ها در پروژه های فناوری اطلاعات و وابستگی سازمان ها به چنین فناوری هایی، هنوز
مطالعه ای که به مدیران فناوری اطلاعات در انتخاب استراتژی مناسب برای چنین پروژه هایی یاری رساند صورت نپذیرفته است. لذا، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی رویکرد انتخاب استراتژی مناسب در مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات می-باشد. به منظور دستیابی به این هدف در مرحله اول به منظور شناسایی عوامل تأثیرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت پروژه-های فناوری اطلاعات پس از مرور جامع ادبیات در حوزه مربوطه به بهره مندی از نظرات خبرگان در گروه کانونی پرداخته شده است. در مرحله دوم، به منظور اعتبارسنجی عوامل استخراج شده، و در مرحله سوم، به منظور وزن دهی هریک از عوامل در انتخاب دو رویکرد غالب منطقی و تطبیقی، به نظرسنجی از خبرگان با استفاده از روش پیمایش پرداخته شده است. در متدولوژی توسعه یافته عواملی که بر انتخاب استراتژی تأثیر گذارند عبارتند از: عوامل فرایندی، عوامل انسانی، عوامل مرتبط با سیستم و عوامل زمینه ای. استراتژی نهایی مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات به صورت طیفی از استراتژی منطقی و استراتژی تطبیقی بدست می آید.
پرونده مقاله
زمینه و هدف: علیرغم حجم بسیار زیاد داده و فوایدی که استفاده از آن می تواند برای فعالیت های بازاریابی داشته باشد، هنوز نحوه بکارگیری آن در ادبیات پژوهش بصورت روشن مشخص نبوده و مطالعات بسیار محدودی در این زمینه انجام گرفته است. در این راستا ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ با بهره گیری از نظری چکیده کامل
زمینه و هدف: علیرغم حجم بسیار زیاد داده و فوایدی که استفاده از آن می تواند برای فعالیت های بازاریابی داشته باشد، هنوز نحوه بکارگیری آن در ادبیات پژوهش بصورت روشن مشخص نبوده و مطالعات بسیار محدودی در این زمینه انجام گرفته است. در این راستا ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ با بهره گیری از نظریه قابلیت های پویا به شناسایی قابلیت های پویای بازاریابی داده محور به منظور محوریت دادن به داده در شکل گیری راهبردهای بازاریابی، انجام تصمیم گیری های اثربخش و بهبود کارایی در فرایندها و عملیات بازاریابی پرداخته است. روششناسی: این پژوهش به روش ﮐﯿﻔﯽ و ﺑﺎ اﺳﺘﺮاﺗﮋي تحلیل مضمون و بهره گیری از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ با متخصصان این حوزه، اﻧﺠﺎم گرفته است. افراد مورد مطالعه ﭘﮋوﻫﺶ تعداد 18 متخصص حرفه ای در زمینه تحلیل داده و بازاریابی ﺑﻮده اﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮي ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه اﻧﺪ. یافتهها: ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎي این مطالعه ﻧﺸﺎن می دهد قابلیت های پویای بازاریابی داده محور شامل؛ قابلیت جذب داده های بازاریابی، قابلیت تجمیع و تحلیل گری داده های بازاریابی، قابلیت تصمیم گیری داده محور، قابلیت بهبود تجربه داده محور با مشتری، قابلیت نوآوری داده محور، قابلیت شبکه سازی، قابلیت چابکی و قابلیت ایجاد تحول داده محور می باشند. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه می تواند گامی در جهت تکامل تئوری قابلیت های پویا در حوزه بازاریابی با رویکرد داده محوری باشد. از این رو می تواند در آموزش و ایجاد قابلیت های جدید سازمانی به منظور بکارگیری کلان داده در فعالیت های بازاریابی سازمان ها و توسعه و بهبود محصولات و خدمات داده محور و بهبود تجربه مشتریان مورد استفاده قرار گیرد
پرونده مقاله